اولین فدمها
یک ماه و نیمه که چیزی ننوشتم...............تو این مدت یکبار اصفهان و کاشان رفتیم..........١٨ اردیبهشت بعد مطب راه افتادیم...........اقاجون و امان جون هم اومدن..............هفته بهدش هم رفتیم تهران......نمایشاه ولیزر و خونه عمه بابات که از مکه اومد..............در تاریخ ٢٨ اردیبهشت یعنی ٩ماه و ٥ روزگی اولین قدمهارو خونه آقاجون برداشتی....از اون موقغ پیشرفت زیادی کردی و عرض هالو تند تند میری...سرعتت خیلی زیاده . دستاتو بالا میگیری تا کنترل داشته باشی..............دو روزه که اشاره کردنو یاد گرفتی و وقتی بغلت یکنیم با انگشت اشاره که کج هم میگیریش به مسیر مورد نظرت اشاره میکنی...............درو با انگشتت نشون میدی و میگی دده..........ازت میپرم سپ...
نویسنده :
معصومه
2:15