دو تا دندون داری خرگوش مامان
چهارشنبه .........بردمت خونه آقاجون و رفتم دانشکده.......٦٠ تا دانشجو تو کلاس بود.کلاس شلوغم مکافاتیه........مامان جون و مادربزرگت هر دو آش دندونی درستیدن........ظهر خونه آقاجون خوابیدم و رفتم مطب...شبم برگشتیم خونه خودمون و پدرت رفت خوابید چون میخواست ساعت ٤ صبح با داداشش برن تهران.........
پنجشنبه.........بیدار که شدیم ساعت ٩ بود و پدر رفته بود با هم بازی کردیم و بردمت خونه آقا جون.زنگ زدم دکتر ن و غ و م و ر و ا را برای فردا عصر دعوت کردم..........کمی بداخلاق بودی........غروب دیگه خیلی بیقرار بودی ......حاضرت کردم و رفتیم خرید....تو فروشگاه گذاشتمت تو چرخ دستی و با هم گشتیم....بعدش هم گوشت و سبزی خریدیم.تا رسیدیم خونه حاضر شدیم .و رفتیم خونه بابابزرگت.....شام خورش فسنجون و قیمه و دلمه بود.از دلمه برای مهمونی فردام آوردم.............بداخلاق شده بودی و ساعت ١٠ برگشتیم خونه.....١٢ خوابیدی و من شروع کردم به درست کردن غذا و ژله.تا ٣ بیدار بودم.........
جمعه......از صبح دارم کار میکنم و تو هم نق میزنم.تعجب کردم که چرا بداخلاق شدی............ساعت ١١ رفتم انتخابات نظام پزشکی و تورو گذاشتم خونه آقاجون....میوه خریدم و اومدم خونه.... ساعت ٣ کارام تموم شد و خاله جون آوردت خونه...بردمت حموم..حال میکردی........مهمونا اومدن و تا نزدیکای ١٠ بودن.....پیراشکی گوشت و سالاد روسی و ژله رنگین کمان درست کردم..........یک ظرف وارمر دار و یک سینی و ٥٠ تومن آوردن..دستشون درد نکنه........به زحمت خوابوندمت.....تازه خوابت برده بود که پدرت اومد......اونم تعجب مبکرد که چرا بداخلاق شدی..فکر کردیم یبوستی و ناراحتیت از اونه...خوابیدی تا ٣ .....اما از ٣ تا خود صبح هر یک ربع از خواب میپریدی و نق میزدی..نق نق نق...منم بد خواب شدم.......
شنبه..پدر مرخصیه و منم نمیرم دانشکده ...........٩ بیدار شدیم...بازم بداخلاق.١١ خوابیدی و منم باهات خوابیدم......هوا ابری بود و خوابش میچسبید ......تا ٥/١٢خوابیدیم.....بهتر شدی اما بازم نق میزدی....ناهار خوردیم و چرتی زدم و بردمت خونه آقاجون و رفتم مطب........ساعت ٧ عمهاز خونه آقاجون زنگ زد و گفت دندون سنترال راست بالات هم دراومده و علت ناراختیت این بوده چون بعدش خوش اخلاق شدی مثل قبل حتا بهتر از قبل........فدای دندون خوشگلت بشم.........
یکشنبه...از ٨ صبح تا ١٠ شب خونه آقاجون بودی........منم صبح جلسه داشتم..پدرت رفته برات دو کارتون شیرخشک خریده.٥٧٠ هزار تومن.......تا چند ماه خیالمون راحته.........امشب برای اولین بار قطره آهن خوردی