کوچولوی خوش اخلاق من
سلام سپهرم...........امروز بهتر از دیروز بودی...............هرچند ٤ بار پی پی کردی اما دوباره خوش اخلاق شدی و تموم مدت میخندی........دیشب از بس استرس تب تورو داشتم از خواب میپریدیم....ساعت ٩ با صدای پاشنه های پات که به زمین میکوبیدی بیدار شدم............ساعت ١٠ مریم اومد تا کارای خونه رو بکنه.....تو هم یکسره میخندیدی و میخواستی جبران دیروزو بکنی........ناهار خونه عمو ش(عموی من)دعوت بودیم....همه کلی تحویلت گرفتن...دایی٣ هم از اصفهان اومده ولی تو باهاش مثل غریبه ها رفتار میکنی و با تعجب نگاهش میکنی...........تا ٥ اونجا بودیم.خوش گذشت.......تورو گذاشتم خونه آقاجون و اومدم خونه تا ٩...با پدرجون اومدیم پیشت...ناآروم بودی باهات بازی کردم خوش ...
نویسنده :
معصومه
23:56