کوچولوی خوش اخلاق من

سلام سپهرم...........امروز بهتر از دیروز بودی...............هرچند ٤ بار پی پی کردی اما دوباره خوش اخلاق شدی و تموم مدت میخندی........دیشب از بس استرس تب تورو داشتم از خواب میپریدیم....ساعت ٩ با صدای پاشنه های پات که به زمین میکوبیدی بیدار شدم............ساعت ١٠ مریم اومد تا کارای خونه رو بکنه.....تو هم یکسره میخندیدی و میخواستی جبران دیروزو بکنی........ناهار خونه عمو ش(عموی من)دعوت بودیم....همه کلی تحویلت گرفتن...دایی٣ هم از اصفهان اومده ولی تو باهاش مثل غریبه ها رفتار میکنی و با تعجب نگاهش میکنی...........تا ٥ اونجا بودیم.خوش گذشت.......تورو گذاشتم خونه آقاجون و اومدم خونه تا ٩...با پدرجون اومدیم پیشت...ناآروم بودی باهات بازی کردم خوش اخلاق شدی...با خاله جون آینه بازی کردی و دمر گذاشتیمت روی بالش....تونستی با دماغ از بالش بیای پایین....اونجا که پی پی کردی و بردم بشورمت برای گلدون گل کوچیکی که جلوی آینه بود ذوق زده شدی و در یک لحظه از غفلت من سواستفاده کردی و بلندش کردی انداختیش زمین...اولین خرابکاری پسرم....دایی ٢ خیلی مریضه..سرمای بدی خورده...اومدیم خونه شربتتو دادم خوردی...کمی نق زدی و الان روی پام خوابت برده....

فکر کنم داری دندون درمیاری.....هرچی دم دست باشه بخصوص پتوتو با حرص میکشی رو لثه پایینت...نگاه کردم دیدم برجستگی تاج دو تا دندونهای خوشگلت تو فک پایین کاملا معلومه....عکسشو گرفتم امشب یا فردا شب میذارم تو وبلاگت