سپهرسپهر، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

نی نی اول، بارداری سوم

پسرم چرا مریض شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1392/3/31 1:30
نویسنده : معصومه
386 بازدید
اشتراک گذاری

سپهرکم یک هفته است که مریضی...جمعه گذشته من مهمونی دعوت بودم .خونه دکتر ک دوست بابات که صاحب یک دختر ناز شده.........منم نخواستم تورو ببرم که کاش میبردم....شب قبلش دایی ١ از شمال برگشتن و خونه آقاجون بودیم.از بغل دایی پایین نمیودی.بردت بیرون برات دوتا توپ زرد و آبی خرید....تو عاشق توپی گلم............بعد از شام تو راه برگشت بابابزرگت زنگ زد و گفت فردا ناهار بریم اونجا..............ساعت ١٢ ظهر حاضر شدیم و رفتیم.مثل همیشه آبگوشت بود و تو هم خوردی بعدش قرار شد اونجا بمونی تا من برم مهمونی و برگردم ..........ساعت ٣ از خونه بابابزرگت دراومدیم و منم ساعت ٥ رفتم مهمونی تا ٩.................بابات گفت شام هم خونه بابابزرگت دعوتیم..رفتیم اونجا ....آب دماغت راه افتاده بود و بیحال بودی...مادربزرگت گفت تازه از خواب بیدار شدی و ظاهرا سرما خوردی واسه همین کولر خاموشه......یکدفعه شروع کردی به جیغ زدن و گریه کردن.مادربزرگت بردت تو کوچه اما ساکت نمیشدی منم تند تند شام خوردم و گرفتمت بغل و با بابایی خداحافظی کردیم و رفتیم.....مادربزرگت نبات داغ درست کرده بود.......تو ماشین اونو خوردی و جیق زدی و به من چنگ زدی.تا ١٢ تو خیابونا بودیم.....شب تب کردی و جاپی پیت هم سوخته بود...حالت افتضاح بود......

شنبه......باتب و گریه بیدار شدی از هفت و نیم تا ١٠ یکسره تو بغلم بودی...اسهال بودی و یکبار هم بالا آوردی.نگرانت بودم....ظهر بردمت خونه آقاجون.همه ناراحتت بودن.........تا امروز کلی وزن کم کردی و هنوز اسهالی.دیروز بردیمت دکتر......٩ کیلو بودی اما فکر کنم کمتری و ترازو اشتباه بوده..........امروز برات سوپ با برنج و هویج و مرغ و کته ماست درست کردم خوردی.......ماشالا سرحالی اما زیاد پی پی میکنی........

این روزها خیلی خیلی شیرینتر شدی.......راه رفتنت عالی شده......هر روز چند کیلومتری راه میری و اصلا خسته هم نمیشی........میخوام برات کفش بخرم....با انگشت اشارت منظورتو میفهمونی..حرف زدنت هم عالی شده...........لغتهایی که بلدی:

آب......برای شیر و آب و چایی

دده.........

بابا.........تای تای...........تاب تاب...........داگه(داغه)اولین لغتی که یاد گرفتی

اونجا(همراه با اشاره)

اگور (به انگور میگی)

بوووووووو(هر وقت حالت بده یا میخوام بشورمت و آّ داغ باشه)

جیززز(هروقت میفتی و جاییت درد میگیره)

عاشق دست زدنی وما یک جمله معروف داریم.........همه باهم برای سپهر..............و تو سریع دستاتو بهم میزنی و میگی دس........ماهم دست میزنیم..............خوش اخلاقیت هنوز هم ادامه داره و ما هرروز خدارو شکر میکنیم که تورو به ما داده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)