دوباره زلزله
چهارشنبه قرار بود مهدی بیاد. مدرسه ها تعطیل بود. داداش ۱ و زن و بچه برگشتن آپارتمانشون. رفتم مطب. مامان سپهرو برده بود خونه خودشون. بعد مطب رفتم دنبالش. حوصله شام درست کردن نداشتم. مهدی ساعت ۱۱ رسید. هرچی تو یخچال بود گرم کردم خوردیم. پنجشنبه مهدی رفت ویزیت زلزله زدهها. ناهار خوردیم و خوابیدیم. ساعت ۵ مهدی اومد. شام رفتیم پیتزا خوردیم. سپهردوست داشت سی دی ببینیم اما مهدی میخواست زود بخوابه تا جمعه هم بره مناطق زلزله زده جمعه ساعت ۱۰ بیدار شدم. رفتم هلیم خریدم خوردیم. ناهار پختم. غروب شله زرد نذری آوردن و دخترعموی سپهر موند. داداش ۲ با زن و بچه اومد. آوا خوشش از اون دختره نیومد. اونا رفتن و خواهر و زن داداش ۱ اومدن دنبال ما. بچه رو رسوندیم...
نویسنده :
معصومه
23:54